بخواب آروم ...باشه...قول می دم دوستت باشم
اگر چه مثل یه نقاشی روی پوستت باشم
بخواب آروم تر...آرومِ آروم...آبیِ آبی
نمی ذارم اتاقت سرد باشه وقتی می خوابی
تو سینه ت مثل یه تنگه دلت یه ماهی قرمز
دوسِت دارم همیشه بی «اگر» بی «هیچ...» بی «هرگز»
نذار باور کنم دریای من یه تنگ کوچیکه
که روز مرگِ ماهی قرمز اون خیلی نزدیکه
نذار باور کنم یه روزی از اول نبودی تو
درخت زینتی شاید...ولی جنگل نبودی تو...
نگو کاری کنم باور کنی سردی دنیاتو
بذار نقش یه مرد عاشقو بازی کنم با تو
اگه این تابلوِ یه عاشقه از هم نمی پاشه
نخواستی زود ترکش کن! قشنگه؟ خوب بذار باشه!
تو که مرد مه آلودِ غزلهاتو نمی فهمی
برات یه دوست معمولی میشم خوبه! عجب سهمی!
باشه یه دوست معمولیِ بی خاصیت می شم
اگه اینجوری آرومی... اگه بازم میای پیشم
من اصلاً عاشقت نیستم عزیزم اینکه معلومه
ببین این عکس خیلی شاده...خیلی...خیلی آرومه...
بخواب آروم و هی با من نگو می خوای بری یا نه
معلم نیستم تا هی بپرسم: حاضری یا نه؟
خودم صد بار دیگه عاشقت میشم... دلم میگه
خودم حتماً ازت می خوام که تا زوده بری دیگه
نمی گم چند شب دنبالۀ شبهای مستی باش
نمی خوام تا ابد باشی... ولی تا وقتی هستی باش
یه جوری باش که روزایی که نیستی پیش من باشی
خودت زیباترین افسانۀ عاشق شدن باشی
همین که حس کنی زیباترین ماهی به چشم من
واسه من بهترین خوشبختیه...شمعِ شبت روشن!
اگه عشقه سفر، یک لحظه محتاج رسیدن نیست
عزیزم کشتن یه شاخه گل حق تو و من نیست...
باشه هر وقتی که خواستی برو...اما نه اینجوری
نذار تا قاتل عشق من و تو باشه این دوری
می دونم مهربونی تو ولی تنهایی بی رحمه
دیگه غیر از من و تو هیچ کی این حسو نمی فهمه...
باشه من قول دادم حرفی از موندن نباشه، نه!
کسی غیر از تو تو دنیا رفیق من نباشه، نه!
من این قولو بهت دادم می خوای باور کنی یا نه؟
می خوای برگردی و این خوابو زیباتر کنی یا نه؟
من این قولو بهت دادم که مثل آسمون باشی
ولی باید تو با من دیگه خیلی مهربون باشی
خودت آسته بیای آسته بری بانوی آرامش
نذاری پاشم از خواب این همون حسه که می خوامش...
خودت آبستن شعرم کن ای بغض صدام از تو
بذار هر روز یه بار دیگه دنیا بیام از تو
بخواب آروم... باشه قول میدم وقتی می خوابی
که بیدارت کنم تو قصر یه دریاچۀ آبی
بخواب آروم... باشه قول میدم من همین فردا
خودم از خواب بیدارت کنم...بعد از همین رؤیا...
بخواب آروم باشه قول میدم حرفی از من نیست
سفر زیباست...اصلاً حرف رفتن نیست...موندن نیست...
من این قولو بهت دادم که مثل آسمون باشی
ولی باید تو با من دیگه خیلی مهربون باشی...
محمّدسعیدمیرزائی
23/11/1393