آ– چند موج ، قایق هاشور خورده – مد
"آمد " همیشه بوی گل سرخ می دهد
" آمد" همیشه یک خبر تازه بوده است
"آمد" همیشه از پیِ یک اسم می رسد
"آمد" و یک علامت پرسش تمام روز
با یک (( سه نقطه )) دور سرم چرخ می خورد...
هر اسم قایقی ست به دریای جمله ها
آنجا چقدر " آ " ست خدایا چقدر " مد "!
بر شیشه ی بخار گرفته کدام روز
" آمد" تو را دوباره به ساحل می آورد؟
من روز وشب به "آمد"نت فکر می کنم
اما اگر نه ، آه ! چه بد می شود چه بد!
حالا برای یافتن اسم خوب تو
آمد تمام شعر مرا گریه می کند
"آمد" کنار جمله ی "هرگز نیامدی "
افتاد مثل یک گل پژمرده، یک جسد...
محمّدسعیدمیرزائی
از کتاب مرد بی مورد، نشر نیماژ