اشعار محمد سعید میرزایی

شعر و ادب پارسی

اشعار محمد سعید میرزایی

شعر و ادب پارسی

قویی کشید بال‌ و پر آن ‌سوی ابرها ( محمد سعید میرزایی )


قویی کشید بال‌ و پر آن ‌سوی ابرها
گم شد غریب و در به‌ در آن ‌سوی ابرها

من ماندم و سکوت و سیاهی، زمینِ سرد
او بود و آفتاب، در آن ‌سوی ابرها

رؤیایی از بشارت باران زندگی‌ست
افسانه‌ ی دو چشم تر آن‌ سوی ابرها

دیری‌ ست روی قله ‌ی کوهی نشسته ‌ام
شاید بیفکنم نظر آن‌ سوی ابرها

فریاد می‌زنیم من و کوه، کوه و من:
آه ای خدا مرا ببر آن‌ سوی ابرها

آه آه، آه... آه مگر می‌ رسد خدا
این آه‌های شعله ‌ور آن سوی ابرها...

من بال ‌و پر ندارم و تو ای امید خاک!
پیدا نمی‌شوی مگر آن‌سوی ابرها


محمّدسعیدمیرزائی
۱۳۷۲